جستجوگر پیشرفته






موضوع : داستان های آموزنده و مقاله ,

معلم اثربخش

 

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت‌هاى اولیه، مطابق معمول به دانش‌آموزان گفت که همه آن‌ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آن‌ها قائل نیست. البته او دروغ می‌گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش‌آموز همین کلاس بود. همیشه لباس‌هاى کثیف به تن داشت، با بچه‌هاى دیگر نمی‌جوشید و به درسش هم نمی‌رسید. او واقعاً دانش‌آموز نامرتبى بود خانم معلم از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را مردود کرد.

امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می‌یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال‌هاى قبل او نگاهى بیندازد تا شاید



...ادامه مطلب

امتیاز :

برچسب ها : داستان های آموزنده , محبت کردن به دیگران , دوستی و محبت , دوست داشتن , تغییر زندگی , باور کردن دیگران , عشق به همنوع , باهوشترین افراد , قضاوت نادرست , لباس های کثیف و نامرتب , هدایت دانش اموزان به مسیر درست زندگی , معلم , معلمان ,
محبت نوشته شده در سه شنبه 1392/09/12 ساعت 0:14


مطالب تصادفی
لینک دوستان
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به moalleman می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .