جستجوگر پیشرفته






موضوع : رنگارنگ , متفرقه , اطلاعات عمومی ,

گروه های اسمی

گروه

واژه ها ي پي درپي را كه در جمله به اتفاق هم يك نقش دستوري ايفا مي كنند گروه نامیده می شوند.

يكي از گروه ها گروه اسمي است كه به توضيح آن مي پردازيم .

 

معرفي گروه اسمي

گروه اسمي يك واحد نحوي است كه در ساخت جمله درجايگاه هاي نهاد ، مفعول ،متمم ،مسند ،مضاف -

اليه، بدل و منادا قرار مي گيرد وهسته ي آن« اسم» است.گروه اسمي تكرار پذيرترين گروه درجمله است

علت تكرار زياد اين گروه نقش هاي متنوعي  است كه در جمله مي پذيرد .

وجود هسته در گروه اسمي اجباري و وجود وابسته ها اختياري است

 

ملاك هاي تشخيص اسم

1- واژه هايي كه در نقش هاي نهاد مفعول ، متمم ، مسند ، منادا و مضاف ٌاليه به كار مي روند.

2-اسم ها - غير از اسم خاص - نشانه ي نكره مي پذيرند . مانند:  كتابي

3-اسم ها جز- اسم خاص - وابسته هاي پيشين مي پذيرند . مثال :اين كتاب

4-اسم ها غير از- اسم خاص - جمع بسته مي شوند .  نظير: كتاب ها

 

چگونگي تشخيص هسته ي گروه اسمي

هرگاه در يك گروه اسمي بيش از يك اسم وجود داشته باشد، تنها يكي از آنها هسته است وآن اسمي

است كه معمولاً مفهوم اصلي گروه اسمي را تشكيل مي دهد .

براي تشخيص آن با يد به موارد زير توجّه كرد.

1- اگر گروه اسمي جايگاه نهاد  را اشغال كند ، فعل جمله از نظر شخص و شمار تنها با اسمي مطابقت

مي كند كه نقش هسته را بر عهده دارد.

مثال:«  دبيران مدرسه ي ما فردا در يك جلسه ي عمومي شركت خواهند كرد .»

در اين جمله گروه اسمي " دبيران مدرسه ي ما "نقش نهاد را دارد واز سه واژه تشكيل شده است كه فعل

جمله تنها با واژه ي " دبيران "مطابقت دارد .

2-ملاك ديگر براي تشخيص هسته ي گروه اسمي اينست كه معمولاً اولين واژه اي كه در گروه اسمي

نقش نماي اضافه مي گيرد ،هسته است .

مثال :"آن دو درخت تنومند همسايه "

۳- اگردر گروه اسمي هيچ كدام از واژه ها  نقش نماي اضافه ندارند ، هسته آخرين واژه است .

مثال :اين چند دانش آموز

هسته

كه  اگر آن را گسترش دهيم ، دانش آموز اولين واژه اي است كه نقش نماي اضافه مي گيرد

"اين چند دانش آموز ِ زرنگ"

هسته

گروه اسمی :

به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند.  ممکن است یک واژه یا چند واژه باشد

گروه اسمی به مفهوم اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست .  در زندگی  تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرد ، به آن گروه نمی گوییم. مثلاً  به مجموع چند نفر گروه می گوییم. ولی هیچ گاه به یک نفر گروه نمی گوییم.

گروه در زبان فارسی چنین مفهومی ندارد . یعنی  به یک کلمه ( اسم ) هم گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .

مثال:(درخت) یک گروه اسمی است .(درخت گردو) نیز یک گروه اسمی است . (همین ده درخت گردوی بزرگ )هم گروه اسمی دیگر تشکیل می دهد.

توجّه : در هر گروه یک هسته  وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز وجود داشته باشد . وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری است .

 

چگونگی قرارگرفتن یک اسم در گروه اسمی:

به این جمله دقت کنید :

من برای خرید کفش به بازار رفتم .

سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟

پاسخ : 3 گروه

1- من         2- خرید کفش        3- بازار

من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .

خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی " برای " قرار گرفته و متمم است که "خرید " در این جا هسته و "کفش " وابسته است.

بازار ، پس از حرف اضافه ی " به " قرار گرفته و متمم است.

می دانیم که متمم  همیشه اسم است. کلماتی که در نقش های مختلف(متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند . اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید حال چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .

1- خرید کتاب: کلمه یاکلماتی  که بایک کسره (نقش نمای اضافه) به کلمه ی پس از خود متصل می شود ، هسته است.

در یک گروه اولین کلمه ای که کسره می گیرد " هسته " و کلمه یا کلمات بعد وابسته است.

مثال : در گروه (نقاشی زیبای علی) نقاشی ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته میباشد( .( زیبا وابسته و (علی)وابسته ی وابسته است .

سوال : در گروه " این خانه ی بزرگ " هسته و وابسته را مشخص کنید ؟

پاسخ : هسته ←  خانه          وابسته ی پیشین ← این            وابسته ی پسین ← بزرگ

 

نتیجه: پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .

1- وابسته های پیشین               2- وابسته های پسین

 

وابسته های پیشین  :

) صفت اشاره :

مانند :  این ، آن ، همین ، همان ، چنین ، چنان ، آن گونه ، این گونه  و .... .

این کتاب ، آن دوست ، همین خانه ، همان مداد ، همین ماشین ، چنین مردی ، چنان کاری

دقت کنید ، این کلمات زمانی صفت هستند که همراه اسم به کار روند و گرنه به تنهایی ضمیر هستند .

مثال : برادرم آن را برداشت . در این جا کلمه ی " آن " به یک چیزی که نامش نیامده اشاره دارد ، یعنی به جای آن کلمه آمده است و ضمیر نام دارد . ولی اگر بگوییم " برادرم آن ساعت را برداشت " آن صفت است زیرا همراه یک اسم ( ساعت ) به کار رفته است .

نکته:

 

هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها  نشانه ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.

مثال:   این   ،    مجید است .

2)صفت پرسشی  :

: هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه ،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ، و....» همراه با اسم بیایند «صفت پرسشی» نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.

مثال:   کدام  كتاب  را دوست داری؟  ( صفت اشاره )  كدام را دوست داری ؟ ( ضمیر اشاره )

3)  صفت  مبهم:

هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» هستند و اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر شوند «اسم مبهم» هستند.

مثال:           همه ی مردم    آمدند . همه همراه با اسم است پس ← صفت مبهم

همه   ،  آمدند . همه ، همراه با اسم نیست پس ← ضمیر مبهم

نکته:

هرگاه چند، چندین ،هیچ،مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند و صفت پرسشی به حساب می آیند .

مثال:هیچ   عاقلی     را      می شناسی؟
  کلمه ی " چه " می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .
چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .
چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .
یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .

از ميان صفت هاي مبهم، «هر ، هيچ، فلان،خيلي، قدري، پاره اي» همواره جايگاه ثابت دارند وهميشه به عنوان وابسته پيشين ، قبل از هسته مي آيند:

هر  كس تلاش كند به نتيجه مي رسد.

- هيچ تفريحي بالاتر از كار نيست.

- فلان شخصيت نيز در كنگره شركت كرده بود.

- خيلي آدمها از تاريكي مي ترسند.

- براي انجام اين كار قدري پول لازم است.

-پاره اي مسائل در جلسه امروز مطرح شد.

* ولي بنا به ملاحظات سبكي و در نوشته هاي ادبي گاهي صفات مبهم زير پس از هسته نيز مي ايند و مي توانند بعنوان «وابسته پسين» واقع شوند: «همه، بسيار، كمي، بعضي، چند، ديگر»

کلمه ی " چه " می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .

چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .

چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .

یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .

از ميان صفت هاي مبهم، «هر ، هيچ، فلان،خيلي، قدري، پاره اي» همواره جايگاه ثابت دارند وهميشه به عنوان وابسته پيشين ، قبل از هسته مي آيند:

- هر  كس تلاش كند به نتيجه مي رسد.

- هيچ تفريحي بالاتر از كار نيست.

- فلان شخصيت نيز در كنگره شركت كرده بود.

- خيلي آدمها از تاريكي مي ترسند.

- براي انجام اين كار قدري پول لازم است.

-پاره اي مسائل در جلسه امروز مطرح شد.

* ولي بنا به ملاحظات سبكي و در نوشته هاي ادبي گاهي صفات مبهم زير پس از هسته نيز مي ايند و مي توانند بعنوان «وابسته پسين» واقع شوند: «همه، بسيار، كمي، بعضي، چند، ديگر» 4)  صفت تعجبی:

هرگاه واژه های چه، ،عجب،چقدرهمراه اسم یا جانشینان اسم باشند،صفت تعجبی و اگر به تنهایی بیایند ، «ضمیر تعجبی» هستند.

مثال:     چه کار خوبی کردی !  چه وابسته ی پیشین و صفت تعجبی است .کار هسته است.چه کردی !  کار هسته است . و به قرینه لفظی حذف شده است .

 

5) صفت شمارشی:

الف)صفت شمارشی اصلی:

هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گرددوهمیشه وابسته ی پیشین وا ،صفت شمارشی اصلی است.

مثال   :  یک مسلمان نباید دروغ بگوید . یک وابسته پیشین و صفت شمارشی اصلی است .

ب)صفت شمارشی ترتیبی:

صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود  وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.

مثال:    چهارمین سال تولد برادرم را جشن گرفتیم،. چهارمین وابسته ی پیشین و صفت شمارشی است . سال هسته است .

خرداد ، ماه سوم سال است . سوم وابسته ی پسین و صفت شمارشی است . ماه هسته است.

6) صفت عالی  :

همه ی صفت هایی که وند ترین را به دنبال دارند صفت عالی هستندوهمیشه وابسته ی پیشین واقع می شوند.

مثال:          دیدن  او  بزرگ ترین آرزوی من است . بزرگ ترین وابسته ی پیشین و آرزو هسته است .

بهترين       دوست    انسان كتاب است.

صفت عالي    هسته

-        كوچكترين برادر من امسال به سربازي مي رود.

-        قديمي ترين كتاب اين مجموعه ، تاريخ بيهقي است.

* با اين كه صفت عالي از وابسته هاي پيشين اسم ، محسوب مي شود اما گاهي بنا به ملاحظات سبكي بعد از هسته نيز ديده مي شوند.

- دوست بهترين ، كتاب است.

- كتاب بزرگترين را به من بده .          (در اين مثال ها ، صفت عالي، وابسته پسين است)

- او راه بدترين را در پيش گرفته بود.

(همانطور كه ذكر شد ، آمدن صفت عالي پس از هسته در جمله هاي بلاغي است نه عادي.)

7) شاخص  :

عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می  آیند. شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرند و خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .

مشهور ترین شاخص ها عبارتند از  :

آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام  ، شهید و ...

مثال: دکتر احمدی وارد شد . دکتر وابسته ی پیشین و شاخص است . 
مثال: امام علی (ع) فرمودند  . امام وابسته ی پیشین و شاخص است . آقا:

هم ميتواند وابسته پيشين باشد و هم بصورت وابسته پسين و هم هر دو وابسته پيشين :

آقا         رضا     //      اكبر آقا : وابسته پسين  //      هر دو : محسن آقا ، آقا محسن

شاخص        هسته

 

v      واژه ي شاخص «آقا» سه نوع کاربرد دارد . يا فقط وابسته پيشين است يا فقط وابسته ي پسين و يا هر دو .

الف) فقط وابسته پيشين:

1) اسم هايي كه به مصوت بلند «آ و او» ختم مي شود، شاخص «آقا» فقط قبل از آنها مي آيد:

آقا        رضا   ، آقا برزو، آقاي مجتبي ، آقا مصطفي ، آقا مرتضي ، آقا موسي ، آقا نيما ، آقا آريا و...

شاخص    هسته

كه بصورت : رضا آقا ، مجتبي آقا ، برزو آقا و... كاربرد ندارد.

2) اسامي كه به «مصوت بلند + صامت ختم مي شود ، شاخص «آقا» قبل از آنها مي آيد و به كار رفتن اين شاخص پس از اين اسم ها كاربرد ندارد:

مثال: آقا جلال ، آقا جليل ، آقا عماد ، آقا ميلاد ، آقا بهزاد ، آقا فرزان ، آقا افشين ، آقا سهراب ، آقا احسان ، آقا نويد و...

* در برخي از اسامي نيز كاربرد شاخص «آقا» قبل از آنها معمول است و بعد از اين اسم ها ، غير عادي است مثل : رجب ،آقا رجب ، كاربرد رجب اقا غير عادي است . هم چنین این اسم ها: قدرت ، نعمت، صادق، و... .

* در يكسري از اسامي كه به مصوت «اي» ختم مي شوند ، شاخص «آقا» بصورت پسين است:

«هادي آقا، علي آقا» و در بعضي به صورت پيشين : آقا تقي ، آقا نقي .

2)        به صورت وابسته ي پسين

در اين اسم ها علامت و يا شكل به خصوصي نيست ولي كاربرد شاخص آقا به صورت وابسته ي پسين معمول است و به كار رفتن اين شاخص قبل از اين اسم ها غير عادي است:

مثال : اكبر آقا ( آقا اكبر كاربرد ندارد و يا غير معمول است ) باقر ، امير ، حسين ، حسن ، قاسم و...

3)        هم پيشين و هم پسين

در اين اسم ها شاخص آقا هم به صورت پشين كاربرد دارد و عادي است وهم به صورت پسين:

محمد ، مهدي ، جواد، مسعود ، سعيد ، محمود، وحيد، كاظم ، محسن ... .

خانم :

1-      اين شاخص از اسامي زن ها به صورت وابسته ي پسين به كار مي رود:

زهرا خانم ، مريم خانم ، فاطمه خانم، رويا خانم، مرضيه خانم، زينب خانم، تكتم خانم و... .

v      در برخي مواقع براي احترام به اسامي معصومين و بزرگان اين شاخص قبل از هسته هم كاربرد دارد:

خانم فاطمه ي زهرا (س) فرمودند :… ، خانم زينب (س) در كربلا بودند.

2-      براي شغل ها و حرفه بصورت وابسته پیشين مي آيد : خانم معلم ، خانم دكتر، خانم مهندس و… (بدون اضافه شدن)

v      اگر خانم به واژه بعد اضافه شود معناي آن نيز فرق مي­كند : خانمِ دكتر (خانمي كه همسر آقاي دكتر است )

v      بقيه ي شاخص ها وابسته پيشين اسم محسوب مي شوند و بعد از هسته نمي آيند:

  استاد    وحيديان  ، امام محمد باقر ، امام زاده داود، تيمسار محمدي ، حاجي ملكي ، حكيم ابوالقاسم فردوسي و...

شاخص     هسته

نکته ۱) :شاخص ها به تنهایی دارای هیچ نقش نحوی ( فاعلی ، مفعولی،مسندی،...) نیستند .

نکته۲ :اگر عناوین و القاب با کسره ی اضافه (نقش نمای اضافه)همراه باشند، شاخص محسوب نمی شوند بلکه هسته ی گروه اسمی است مثال:    دبیر ادبیات ، گروهبان ارتش.

 

قواعد هم نشینی وابسته های پیشین :

شاخص  نزدیک ترین وابسته ی پیشین به هسته در گروه اسمی  است  که معمولا با اسم های خاص انسان به کار می رود مانند: سرلشکر نوذری.

هم نشینی صفت ترتیبی (ـُ مین) با ممیز کاربرد اندک دارد مانند : دومین تخته قالی به فروش رفت .

صفت عالی نمی تواند با ممیز هم نشین شود. مثلا نمی توان گفت :بهترین تن میوه.

اگر صفت تعجبی وابسته ی پیشین باشد،هیچ وابسته ی پیشین دیگری بعد از آن نمی تواند قرار گیرد.  مثلا ً نمی توان گفت چه یک اطاق بزرگی ! که وجود وابسته ی(یک)در این جا صحیح نیست.

صفت مبهم با صفت شمارشی هم نشین می شود . مثال:هرسه جلد کتاب فروخته شد

صفت مبهم با صفت پرسشی هم نشین نمی شود مثلا ً نمی توان گفت :چند همه کس آمدند

صفت اشاره دورترین وابسته پیشین به هسته است .مثال: همین چهار درخت انگور درباغ است

وابسته های پسین

۱

«ی »  نکره:     کتابی خواندم.

۲

نشانه های جمع:   درختان ، گل ها  ، معلمین.

۳

صفت شمارشی ترتیبی(همراه با پسوند -م):  نفر هفتم.

۴

صفت تفضیلی: سخن برترصفت تفضيلي نيز از وابسته هاي پسين محسوب مي شود و قبل از هسته نمي آيد .

در برخي از موارد ديده شده كه بنا به ملاحظات سبكي ، به صورت وابسته پيشين نيز آمده است :

كمتر آدمي  است كه از طبيعت بدش بيايد.

 

۵-مضاف الیه : کتاب ادبیات  ، گل یاس. لباس من واضافه ها از نظر رابطه مضاف با مضاف اليه به دو دسته «تعلقي» و «غير تعلقي» تقسيم مي شوند.

الف) اضافه تعلقي: در اين نوع اضافه بين مضاف و مضاف اليه رابطه ي مالكيت يا وابستگي وجود دارد. پر پرنده ، مغز مداد ، فلسفه ي بو علي سينا ، قانون كار و...  .

در اين نوع اضافه نمي توان جاي مضاف و مضاف اليه را عوض كرد : پرنده ي پر ، مداد مغز ، كار قانون ، نامه ي عنوان و... همانطور كه مي بينيد با اين تغيير جا اين تركيب اضافي غير عادي است و معمول نيست.

ب) اضافه غير تعلقي : بين مضاف و مضاف اليه رابطه مالكيت يا وابستگي نيست.

دست طمع ، داس مرگ، دست سرنوشت ، چشم احترام ، كمند گيسو و… .

در اين نوع از اضافه نيز نمي توان جاي مضاف و مضاف اليه را عوض كرد اما برخي از نويسندگان اهل ذوق و با تغيير جاي اضافه هاي غير تعلقي تركيباتي بديع مي سازند كه البته ربطي به معناي اوليه آن اضافه ها ندارد.

مثلاً كمند گيسو   :    گيسوي كمند ، دست سرنوشت  :      سرنوشت دست

داس مرگ   :   مرگ داس / چشم احترام  :   احترام چشم /  آزادي مجسمه  :  مجسمه آزادي و… (برخي از نويسندگان از اين ويژگي براي نام گذاري عنوان كتاب ها يا مقالاتشان استفاده مي كنند.)

 

...

۶- صفت بیانی:  مرد دانشمند ، دیوار بلند. روز روشن و...

انواع صفت بیانی  :

الف: فاعلی :  "بن مضارع+(نده):بیننده،راننده،گوینده  و...

- بن مضارع + « ا » : بینا، شنوا، گویا ،رسا  و ...

بن مضارع+(ان) :روان ،پرسان ، گریان و...

ب: مفعولی  :          بن ماضی+(ه ): نوشته ، ریخته، کوفته و ...

ج:  لیاقت :    مصدر + ی: اشامیدنی ، دیدنی ، چشیدنی و ،..

د:  نسبی  : اسم +( ی  نسبت):تهرانی، هوایی، خاکی ، قائم شهری ،خوراکی ...

 

قواعد هم نشینی وابسته های پسین :

نشانه ی جمع نزدیک ترین وابسته ی پسین به هسته است.مثال :لباس های  کثیف را شستم

نشانه ی جمع بر یای نکره تقدم دارد.درسهایی که آموخته ام.

وقتی نشانه جمع و یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند مضاف الیه نمی تواند بیاید .می گوییم :دانش آموزانی موفق (صحیح)  اما دانش آموزانی موفق دبیرستان (غلط)

اگر یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند ،یای نکره را می توان پیش یا پس از صفت بیانی آورد . مثال : جوانی موفق . یا  جوان موفقی.

یای نکره بعد از صفت شمارشی با ـُ م می آید . مثال:ماه سوم،، نفر پنجم

 

جمله ي ربطي توضيحي

اين جمله ها وابسته ي پسين هستند پس از پيوند وابستگي «كه» مي آيند و از نظر مرتبه وابسته ها آخرين وابسته اسم محسوب مي شوند. «فعل جمله هاي ربطي توضيحي قابل تاويل به صفت ، مضاف اليه يا بدل هسته خواهد بود:

- مردي كه كتاب مي خواند، زود تر از بقيه بلند شد   :          مرد     كتاب خوان  زودتر از بقیه بلند شد.                                                                       هسته      صفت



امتیاز :

برچسب ها : انواع اسم , اسم و صفت , نقش کلمات در جمله , کلمات , اسم ها , فعل , تشخیص اسم , حرف ربط , صفت بیانی , مضاف و مضاف الیه , صفت مبهم , صفت پرسشی , مفعول , نهاد و گزاره.متمم , مشتق ,
اسم نوشته شده در سه شنبه 1394/10/08 ساعت 10:54

مطالب مرتبط



ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش





لینک دوستان
کلیه حقوق این سایت ، متعلق به moalleman می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است .